به توان خدا

کلیپ های تصویری
آلبوم تصاویر
...
خاطرات
خاطرات
به توان خدا

این برنامه به دغدغه نوجوانان و سوالاتی در زمینه دین برای آن ها ایجاد می‌شود را پاسخ می‌دهد و ما تلاش کردیم با تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای و با قرار گرفتن در بین نوجوانان به سوالات ذهنی نوجوانان پی ببریم.





در جوانی اسبی داشتم، وقتی سوار آن میشدم و از کنار دیواری عبور میکـرد

سایه اش به روی دیوار می افتاد، اسبم به آن سایه نگاه میکرد و خیال مـیکـرد اسـب دیگری 

است، لذا خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند، و چون هر چه تندتر میرفـت و

می دید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است، باز هم به سرعتش اضافه میکرد، 

تا حدی که اگر این جریان ادامه می یافت، مرا به کشتن میداد.اما به محض اینکه 

دیوار تمام می شد و سایه اش از بین می رفت آرام می گرفتحکایت بعضی از آدم ها هم در دنیا

 همینطور است .وقتی که بدون درنظر گرفتن توانایی های خود به داشته های دیگران نگاه کنی، 

بدنت که مرکب توست، میخواهد در جنبه هـای دنیوي از آنها جلو بزند و

 اگر از چشم و همچشمی با دیگـران بـازش نـداری، تـو را بـه نابودی میکشد.

در زندگی همیشه مواظب اسب سرکشی بنام "هوای نفس" باشیم


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی