به توان خدا

کلیپ های تصویری
آلبوم تصاویر
...
خاطرات
خاطرات
به توان خدا

این برنامه به دغدغه نوجوانان و سوالاتی در زمینه دین برای آن ها ایجاد می‌شود را پاسخ می‌دهد و ما تلاش کردیم با تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای و با قرار گرفتن در بین نوجوانان به سوالات ذهنی نوجوانان پی ببریم.

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به توان خدا» ثبت شده است



حسینی شدن یعنی  ...


آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) یک سفارش جدّی دارند، این را باید روزی ده دفعه به 

خود یادآوری کنیم ، لحظه‌ی آخری که حضرت دارند با امام سجاد (علیه السّلام) وداع می‌کنند 

و می‌خواهند از امام سجاد (علیه السّلام) جدا شوند ، یک جمله می‌گویند در حالی که بدن

 ایشان غرق خون است . امام سجاد (علیه السّلام) را در آغوش می‌گیرند و یک جمله می‌گویند

 بترس از ظلم کردن به کسی که جز خدا دادرسی ندارد و تنها پناهگاه او خدا است. 

حسینی شدن یعنی اینکه حواس ما به این نکات باشد




حجت الاسلام داستان پور 





دریافت



حجم: 4.16 مگابایت




اخلاق ، ماندگارتر از درس


استادی داشتم که مدّتی خدمت او درس می خواندم ، یک روز 

به هنگام درس، درب اطاق باز شد. استاد بلند شد درب را بست

 و برگشت و درس را  ادامه داد.گفتیم: آقا می گفتی ما می بستیم

فرمود: خوب نیست استاد به شاگردش دستور بدهد!

خدا می داند هر چه نزدش خواندم فراموش کرده ام ، امّا این 

برخورد و حرف خوبش همچنان در ذهنم باقی مانده است.




چون خدا بعد از نماز به تو می فرماید:

 (( بنده من نماز خواندی ، امر مرا اجرا کردی ؟ احسنت! 

حالا تو یک دعای مستجاب پیش من داری ، از من بخوا ه تا به تو بدهم .)) 

بعد یک دفعه خدا نگاه میکند میبیند که بنده اش بدون اینکه چیزی بخواهد 

دارد از سر سجاده بلند می شود و می رود !

 آیا تکبر و اعلان استغنا و بی نیازی از خدا نیست ؟

رسول خدا فرمودند : خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمی خواند و 

از خدا چیزی نمی خواهد، به ملائکه چنین می فرماید: 

(( ملائکه من ، این بنده مرا نگاه کنید امر مرا  انجام داد ولی از من حاجتی نخواست.

 انگار از من بی نیاز است. نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید. )) 




لقمان حکیم نیمه شب برای نماز بیدار شد.ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰ تا ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﯽ ! ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ

 ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻏﻼﻡ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ!ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ؛ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭه ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ

 ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍﺑﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ!ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ

 ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭه ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ بی خبر ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯﮔزاران ﺟﺎﻣﺎﻧﺪه ﺍﯼ!

ﺑﺮﺧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ هستی، ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ!

ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ!ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ!

ﺭﻭﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ را ﺑﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﮑﺎﺭﺩ.ﻭ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ

 ﻫﺮﺯ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺷﯿﺪ! ﻫﻨﮕﺎﻡ برداشت ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﺰ ﻋﻠﻒ ﻧﯿﺴﺖﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ! ﻟﻘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ:

ﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺖ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻤﻞ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﮔﻨﺪﻡ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﭙﺎﺷﯿﺪﻡ،ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ!!!

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ ﻧﯿﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ!ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ!









در جوانی اسبی داشتم، وقتی سوار آن میشدم و از کنار دیواری عبور میکـرد

سایه اش به روی دیوار می افتاد، اسبم به آن سایه نگاه میکرد و خیال مـیکـرد اسـب دیگری 

است، لذا خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند، و چون هر چه تندتر میرفـت و

می دید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است، باز هم به سرعتش اضافه میکرد، 

تا حدی که اگر این جریان ادامه می یافت، مرا به کشتن میداد.اما به محض اینکه 

دیوار تمام می شد و سایه اش از بین می رفت آرام می گرفتحکایت بعضی از آدم ها هم در دنیا

 همینطور است .وقتی که بدون درنظر گرفتن توانایی های خود به داشته های دیگران نگاه کنی، 

بدنت که مرکب توست، میخواهد در جنبه هـای دنیوي از آنها جلو بزند و

 اگر از چشم و همچشمی با دیگـران بـازش نـداری، تـو را بـه نابودی میکشد.

در زندگی همیشه مواظب اسب سرکشی بنام "هوای نفس" باشیم




جواني نزد شيخ حسنعلي نخودكي آمد و گفت :

سه قفل در زندگي ام وجود دارد و سه كليد از شما ميخواهم؛ قفل اول اين است كه دوست دارم 

ازدواج سالم داشته باشم؛ قفل دوم ؛ دوست دارم كارم پر بركت باشد؛

قفل سوم هم دوست دارم عاقبت به خير بشوم.

شيخ نخودكي فرمود : براي قفل اول نماز را اول وقت بخوان.

براي قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.

و براي قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.

جوان عرض كرد سه قفل با يك كليد!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟

شيخ نخودكي فرمود : نماز اول وقت شاه كليد است





شیطان مدام ما را وسوسه می ‌کند

 و در این راه خیلی دروغ می ‌گوید . اتّفاقا از امام صادق (علیه السّلام)

 پرسیدند : حضرت آدم که همه اسماء را بلد بود چرا مرتکب خطا شد؟

حضرت فرمودند: چون  ایشان در عمر خود دروغ نشنیده بود 

و لذا فکر نمیکرد که ممکن است

 شیطان دروغ بگوید و اهدافش را با دروغ پیش ببرد.

خوب است که ما هر قدر میتوانیم از دروغ که یکی از ابزار اصلی 

شیطان است دوری کنیم و بدانیم که در روایا ت

 ما دروغ کلید همه بدیها شمرده شده است.

بشنوید|صوت : حجت الاسلام داستان پور 



حجم: 2.02 مگابایت


پای منبر حضرت علی (ع)- حکمت 70



حکمت 70:


نادان را يا تندرو يا كند رو مى بينى.