به توان خدا

کلیپ های تصویری
آلبوم تصاویر
...
خاطرات
خاطرات
به توان خدا

این برنامه به دغدغه نوجوانان و سوالاتی در زمینه دین برای آن ها ایجاد می‌شود را پاسخ می‌دهد و ما تلاش کردیم با تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای و با قرار گرفتن در بین نوجوانان به سوالات ذهنی نوجوانان پی ببریم.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دساتان کوتاه» ثبت شده است



استادی با شاگردش از باغى ميگذشت ..

چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.

شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان 

کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ..! 

استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين! 

مقدارى پول درون آن قرار بده .. شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.

کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد

 و بعد از وارسى ، پول ها را ديد. با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !  

خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .. ميدانى که

 همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم

 و همينطور اشک ميريخت .. استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی ..







روزی حکیمی به شاگردانش گفت:

فردا هرکدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم هایی که دوستشان ندارید و از

 آن ها بدتان می آید،  پیاز قرار دهید! روزبعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت:

هر جا که می روید، این کیسه را با خود حمل کنید.

شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که:

پیاز ها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می کند.

حکیم پاسخ زیبایی داد:این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید.

این کینه قلب و دل شما را فاسد می کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد

. پس "ببخشید"  و "بگذرید" تا "آزار" نبینید .




شخصی برای اولین بار یک کلم دید. 

اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...

با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن ...! 

اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،

 بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست 

داستان زندگی هم مثل همین کلم است.ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم 

و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، 

درحالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم