پسرکی دو سیب در دست داشت
دوستش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟ پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان دوستش خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از رفیقش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف دوستش گرفت و گفت:
بیا رفیق ! این یکی ، شیرین تره!!!!
دوستش ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!